آشـــُفتـــگـــى هــــاى ذهـــــن مــــَن

:)
پیام های کوتاه
  • ۱۷ مهر ۹۴ , ۱۳:۲۲
    .
  • ۳ مهر ۹۴ , ۱۱:۱۳
    .
  • ۲ مهر ۹۴ , ۱۶:۴۳
    -
بایگانی
آخرین مطالب
  • ۹۴/۰۷/۱۷
    .
  • ۹۴/۰۷/۰۳
    .
  • ۹۴/۰۷/۰۲
    -
  • ۹۴/۰۶/۲۶
    :|
۲۳
دی

چه خبر زندگی؟

خنثی کردی..منو

منو که سرشار بودم!

امان از تو زندگی....

دست از سرم بردار

  • farzane z.222
۱۷
مهر

.

من فقط میخام بدونم کی اولین بارگفت رنگ رخساره خبرمیدهدازسر درون؟
کی ازرخسارمن فهمیددردامو؟
حال خرابمو؟
+خودم درها
روبستمورفتم
توخاستی اما
من برنگشتم
نفس کشیدم
بانفس تو
من سنگ نبودم
اخرشکستم
  • farzane z.222
۰۳
مهر

.

مرگ حقه,ولی دردکه حق نیست! چرازائرهای امسال اینطورشدن؟
  • farzane z.222
۰۲
مهر
مثل معتادی که هرروز دوز مصرفش راافزایش میدهد, هربار لیوانی پررنگ تر چای مینوشم
فایده ندارد,باید کافئین قویترمصرف کنم
وگرنه,خواهم مرد از درد خاطرات...
  • farzane z.222
۰۲
مهر

-

-آرزوها؟
-خودرامی بازند
-درهماهنگی بی رحم هزاران در
-بسته؟
-آری,پیوسته بسته,بسته...
[فروغ]
+باختم در خیمه آرزوهایم,قمار روحم را...
  • farzane z.222
۲۶
شهریور

مثلا میخاستم درس بخونم...

اعصاب کشش خنگ بازیامو نداش:دی

از بیکاری دارم راجع به ابنیه تاریخی ایران تحقیق میکنم!

نتایج تحقیقمو به اطلاع میرسونم!


سراغی از عکاسی هم گرفتم. به مقادیر اندک ژن عکاسی به ارث بردم،چنتایی خوب شد!



+یکی بیاد کمک کنه اتاقمو مرتب کنممممم......

  • farzane z.222
۲۵
شهریور

متاسفانه من از اون دسته انسان های بدشانسم

که از هر چی بدم میاد،سرم میاد!

مطمئنم یه روز متنفربودم از اینکه اینقد محتاج نوشتن باشم و نتونم حتی یه خط درست حسابی بنویسم.

فعلا گویا ضمیرناخوداگاهم فایل نوشتن رو بسته و عوضش فایل فیلم دیدن و کتاب خوندن رو باز گذاشته!

باشد که برگردم به اوج نوشته هام،که خیلی هم دلتنگشم.


+یه دیوان شعر نو ناب میخاممممم. هایکو یا شعر سپید

+ کاش میتونستم اهنگ بزارم برا بلاگم،قطعا عاشقانه ابی رو یه مدت میذاشتم.


+...

گفتی:عاشقت نبودم،ساده بودی که شکستی

ساده بودم مثل آینه،تا تو عاشقانه بودی

فقط ازتو مینوشتم...

تا تو شاعرانه بودی!

  • farzane z.222
۲۵
شهریور

بعد از بیست مین هم نشینی با مامان بزرگم :


پسر هارو خدا داده، دختر هارو از تو جوب! آب پیدا کردن!

شایدم لک لکا سوغاتی اورده باشن.....



روشن فکری،تساوی حقوق،پسر سالاری....نابود شدن!

  • farzane z.222
۲۴
شهریور

بعد از ظهر

یه قرار با یه دوست قدیمی،یه روزنامه عالی،یه بستنی زعفرونی:)

یکم بعدش

یه عالمه درس نخونده:|

یه اتاق شلوغ:|

کتابای جدید:|

ذهن آشفته....

این بود امروز من:)

  • farzane z.222
۲۴
شهریور
چیزی نگو!آنچه امروز آزارت میدهد,روزی دلتنگت میکند...غژغژ صندلی پدر...زنگ صدای تو وقتی دادمیزنی...خس خس سینه ام وقتی گریه میکنم...(سیدمحمدمرکبیان)
  • farzane z.222